وقتی ترانه خونمون بازی رو دست شب سپرد
وقتی که اسم شاعرا تو لیست قصه خط می خورد
نوشتن از سیاهیا کالای ممنوعه شدن
سپیده رفت ، غصه رسید ، واژه ی مهربونی مرد
یه مشت صدای فله ای ، تاجرای غزل فروش
رو زخم سرد زندگی ، اینم شده یه جور روپوش
حذفی واژه های سرخ ، تو قانون زنده به گور
شاعر بیداری شب ، رخت ترانت ُ بپوش
صد تا غزل قربونی ِ یه اسم تب دار شده بود
شعرای دست دومم صد دفعه تکرار شده بود
بارون نشیم تو این کویر ، دور دلُ خط بکشیم
دشت شقایقا پر از، سیمای خاردار شده بود
سر زدی از پشت غزل ، مث یه واژه بی بدل
جغد سیاه شعر ما ، پر زد و رفت از این محل
شاعر فصل برده گی ، قافیه دارِ شب شکن
ای تو امید خوندن و ، واژه به واژه بی دغل
از دل مردم بنویس ، ساقی ِ شعرای بهار
عدالت ُ ورق بزن ، تو کوچه باغ انتظار
جای ترانه گریه کن ، از همه دنیا گله کن
رو زخم این ترانه ها ، قافیه های نو بزار
بازدید دیروز : 32
کل بازدید : 124465
کل یاداشته ها : 65